English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5129 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defence U دفاع کردن استحکامات
defenses U دفاع کردن استحکامات
defense U دفاع کردن استحکامات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field work U استحکامات صحرایی استحکامات
castellate U دارای استحکامات کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to defend [from] U دفاع کردن [از]
pleads U دفاع کردن
answer U دفاع کردن
answers U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
answering U دفاع کردن
buckler U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن از
fend U دفاع کردن
pleaded U دفاع کردن
to make a d. U دفاع کردن
ward off U دفاع کردن
propugn U دفاع کردن از
implead U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
makki U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
deraign U دفاع کردن
assert U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن از
defends U دفاع کردن
asserts U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
asserting U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
defends U دفاع کردن از
bayed U دفاع کردن درمقابل
bay U دفاع کردن درمقابل
champion U مبارزه دفاع کردن از
bays U دفاع کردن درمقابل
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
parried U سد کردن دفاع مستقیم
parries U سد کردن دفاع مستقیم
breasts U باسینه دفاع کردن
breast U باسینه دفاع کردن
parry U سد کردن دفاع مستقیم
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
championed U مبارزه دفاع کردن از
championing U مبارزه دفاع کردن از
champions U مبارزه دفاع کردن از
baying U دفاع کردن درمقابل
forts U استحکامات
work U استحکامات
worked U استحکامات
casemate U استحکامات
fieldwork U استحکامات
fortification U استحکامات
fortifications U استحکامات
rampart U استحکامات
bield U شجاع شدن دفاع کردن
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
pioneers U مهندس استحکامات
rampire U استحکامات خاکریز
pioneer U مهندس استحکامات
pioneered U مهندس استحکامات
ensconce U استحکامات ساختن
counter approach U استحکامات متقابله
fortified U دارای استحکامات
ensconced U استحکامات ساختن
ensconces U استحکامات ساختن
bastions U سنگر و استحکامات
ensconcing U استحکامات ساختن
bastion U سنگر و استحکامات
fiedl fortifications U استحکامات صحرایی
vallation U استحکامات خندق
jetty U استحکامات جنگی
jetties U استحکامات جنگی
fortress U استحکامات نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
horn-work U [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
advanced work U استحکامات اصلی ساختمان
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
dug in U استحکامات سنگر اماده
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
trenches U استحکامات خندقی شیار طولانی
fortified U سنگربندی شده دارای استحکامات
sally port U درب اصلی قلعه یا استحکامات
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
defilade U جان پناه استحکامات تدافعی
trench U استحکامات خندقی شیار طولانی
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
flanker U عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
uncovered U بی دفاع
parried U دفاع
pleading U دفاع
parries U دفاع
munition U دفاع
parry U دفاع
parrying U دفاع
answers U دفاع
answered U دفاع
answer U دفاع
defended U دفاع
defend U دفاع
defending U دفاع
answering U دفاع
vindication U دفاع
defends U دفاع
defence U دفاع
defenses U دفاع
blocked U دفاع
advocation U دفاع
czech defence U دفاع چک
fencing U دفاع
blocks U دفاع
advocacy U دفاع
defense U دفاع
tae U دفاع با پا
apologias U دفاع
block U دفاع
one man block U تک دفاع
apologia U دفاع
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
soto uke U دفاع از خارج
benoni defence U دفاع بنونی
opens U بی دفاع واریز نش
opens U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
penetrates U نفوذ در دفاع
alekhine's defence U دفاع الخین
special plea U دفاع خاص
age ake U دفاع بالارونده
fullback U دفاع پوششی
tenability U دفاع پذیری
three man block U دفاع سه نفره
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
replication U رونوشت دفاع
active defense U دفاع عامل
backfield U دفاع نفوذی
summetrical defence U دفاع متقارن
ball hawking U دفاع خوب
parry of debate U دفاع درمنافره
achi komi U دفاع فشاری
penetrated U نفوذ در دفاع
self-defence U دفاع از خود
opening U شکافتن دفاع
the right of self-defence U حق دفاع از خود
dory defence U دفاع دوری
double guard U دفاع با دو دست
defensive U منطقه دفاع
russian defence U دفاع روسی
composite defense U دفاع مرکب
dutch attack U دفاع برد
ego defence U دفاع خود
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position defense U دفاع موضعی
openings U شکافتن دفاع
indefensible U غیرقابل دفاع
department of defense U وزارت دفاع
deliberate defense U دفاع بافرصت
right of self defence U حق دفاع مشروع
right of self preservation U حق دفاع از خود
defensive board U دفاع سبد
meran defence U دفاع مران
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com